آیینهء زانو
[نَ / نِ یِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) استخوان و برآمدگی زانو از قدام. مقابل چفته یعنی فرورفتگی زانو از خلف. آینهء زانو. آینه. آیینه. کاسهء زانو. داغصه. رضفه :
وگر از پردهء صورت برون آیی بیاموزی
صفا زآیینهء زانو ادب از لوح پیشانی.
سیف اسفرنگ.
بسته ام من روی با آیینهء زانوی خویش
تا کنون آن ماه چون آیینه روباروی کیست؟
جامی.
|| ثَفِنه (در اشتر).
وگر از پردهء صورت برون آیی بیاموزی
صفا زآیینهء زانو ادب از لوح پیشانی.
سیف اسفرنگ.
بسته ام من روی با آیینهء زانوی خویش
تا کنون آن ماه چون آیینه روباروی کیست؟
جامی.
|| ثَفِنه (در اشتر).