مواد
[مَ وادد](1)(ع اِ) جِ ماده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است. (از غیاث) (از آنندراج) : سرمایهء جلال و مواد تخفیف طوایف عالم. (سندبادنامه ص76). و رجوع به ماده شود.
- مواد اربعه؛ چهار ارکان. عناصر اربعه. چهار آخشیج. استقصات. (یادداشت مؤلف).
- مواد اولیه؛ مواد اولی. ماده های اصلی هرچیز مانند انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. (از یادداشت مؤلف).
- مواد ثلاث یا ثلاثه؛ (اصطلاح فلسفی) مواد وجوب و امکان و امتناع است. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی).
- مواد خام؛ ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام به دست آید، مانند شیر و پشم و گندم و جو. (از یادداشت مؤلف).
- مواد صلح؛ شروط و قیود صلح و بندهای آن. (ناظم الاطباء).
- مواد عقود.؛ رجوع به عقود شود.
(1) - در زبان فارسی مانند واژه های مشابه، حرف آخر معمو به تخفیف می آید مگر در مقام اضافه و عطف: مواد درسی، مواد و مصالح.
- مواد اربعه؛ چهار ارکان. عناصر اربعه. چهار آخشیج. استقصات. (یادداشت مؤلف).
- مواد اولیه؛ مواد اولی. ماده های اصلی هرچیز مانند انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. (از یادداشت مؤلف).
- مواد ثلاث یا ثلاثه؛ (اصطلاح فلسفی) مواد وجوب و امکان و امتناع است. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی).
- مواد خام؛ ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام به دست آید، مانند شیر و پشم و گندم و جو. (از یادداشت مؤلف).
- مواد صلح؛ شروط و قیود صلح و بندهای آن. (ناظم الاطباء).
- مواد عقود.؛ رجوع به عقود شود.
(1) - در زبان فارسی مانند واژه های مشابه، حرف آخر معمو به تخفیف می آید مگر در مقام اضافه و عطف: مواد درسی، مواد و مصالح.