منقطع

معنی منقطع
[مُ قَ طَ] (ع اِ) منقطع الشی ء؛ پایان و حد چیزی. و منه منقطع الوادی و الطریق و الرمل؛ ای منتهاها. (منتهی الارب). پایان و حد چیزی. (آنندراج). جایی که در آن چیزی به پایان می رسد و تمام می گردد و محدود می شود و منه: منقطع الوادی؛ پایان رودبار و کذلک منقطع الرمل و الطریق. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- منقطع الوحدانی؛ عبارت از حضرت جمع است که غیر را در آن، عین و اثری نیست و آن محل انقطاع اغیار است. (فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی سجادی).
|| منقطع به؛ فرومانده در راه از قافله. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مُنقَطِع شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.