منظمی
[مُ نَظْ ظَ] (حامص) منظم بودن. مرتب بودن. بسامانی :
چون غرفات هشت خلد، نه درت از مرتبی
چون طبقات نه فلک، شش سویت از منظمی.
(از ترجمهء محاسن اصفهان ص132).
چون غرفات هشت خلد، نه درت از مرتبی
چون طبقات نه فلک، شش سویت از منظمی.
(از ترجمهء محاسن اصفهان ص132).
فرهنگ لغت معین برای وردپرس و اندروید
افزونه و اپلیکیشن فرهنگ لغت معین؛ جستجوی سریع معانی واژهها در وردپرس یا موبایل با طراحی ساده و کاربردی.
مشاهده جزئیات محصول
