مندیش
[مَ] (اِخ) قلعه ای است از خراسان. (فرهنگ رشیدی) (از برهان) (از ناظم الاطباء). نام ولایتی بوده در غور و این قلعه در آنجا بوده است. از قصه ای که منهاج (طبقات ناصری صص32-33) در وجه تسمیهء این محل نقل می کند احتمال می رود که به فتح میم باشد. می گوید: دو فراری از نهاوند به غور آمدند و در این ناحیه مقام کردند و گفتند: «زو مندیش، آن موضع را مندیش نام شد»(1). قلعه ای که محمد بن محمودبن سبکتکین را مسعود برادر او بند کرد. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وی را از این قلعهء کوهتیز به قلعهء مندیش بردند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص70). فرمان چنان است که امیر را به قلعهء مندیش برده آید تا آنجا نیکوداشته تر باشد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص75). از چاپ راه قلعت مندیش از دور پیدا آمد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص75).
از محنتها محنت تو بیش آمد
از ملک پدر ملک تو مندیش آمد.
؟ (از فرهنگ رشیدی).
(1) - ظ. این وجه تسمیه بر اساسی نیست.
از محنتها محنت تو بیش آمد
از ملک پدر ملک تو مندیش آمد.
؟ (از فرهنگ رشیدی).
(1) - ظ. این وجه تسمیه بر اساسی نیست.