اسحاق
[اِ] (اِخ) ابن یعقوب. شیخ طوسی در کتاب الغیبه از کلینی (صاحب کافی) از اسحاق بن یعقوب روایت کرده که گفت: از محمد بن عثمان عمری (یکی از نواب اربعهء شیعه در غیبت صغری) درخواستم تا نامه ای را که در آن سؤالهای من بود به امام زمان صاحب الدار [ کذا، شاید: صاحب البئر؟ ]برساند. جوابی بخط خود امام بیرون آمد بدین عبارت: أما ما سألت عنه ارشدک الله و ثبتک من أمر المنکرین لی من أهل بیتنا و بنی عمنا فاعلم انه لیس بین الله عزّ و جل و بین أحد قرابه، و من انکر فلیس منی، و سبیله سبیل ابن نوح، و اما سبیل عمی جعفر و ولده، فسبیل اخوه یوسف، و اما وجه الانتفاع فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها من الابصار السحاب و انی لامان لاهل الارض کما ان النجوم أمان لاهل السماء، فاغلقوا باب السؤال عما لایعنیکم، و لاتتکلفوا علم ما قد کفیتم، و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم، و السلام علیک یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتبع الهدی. (نقل از کتاب الغیبه شیخ طوسی متوفی 460 ه . ق.) (تنقیح المقال ج 1 ص 122).