مندله
[مَ دَ لَ / لِ] (اِ) به معنی مندل که عود خام است. (منتهی الارب). مندل و عود خام. (ناظم الاطباء). عود خام. (الفاظ الادویه). رجوع به مندل شود. || دایرهء عزایم خوانان باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). دایرهء عزیمت خوانان و مقدار شش گز در شش گز. رجوع به مندل شود. || مطلق دایره را نیز گویند. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج).