ممهد
[مُ مَهْ هِ] (ع ص) گستراننده. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) : چنانکه ایشان طعن و لعن آباء و اسلاف خود و ممهدان آن دعوت بر زبان راند. (جهانگشای جوینی). ممهد قواعد فرمانروایی و مشید مبانی کشورگشایی. (جامع التواریخ رشیدی) || آنکه کار را نیکو و هموار می کند. نیکوکنندهء کار را. (ناظم الاطباء).