مملو
[مَ لُوو](1) (از ع، ص) پر کرده شده. (غیاث اللغات) (آنندراج). پر و پر کرده شده. ممتلی. لبالب. (از ناظم الاطباء). مشحون. انباشته. مُؤَمَّت. آکنده. ممتلی. غاص :
جان و دل اعدات چو دو کفهء میزان
مملو شده از سنگ غم و بار تلوم.
سوزنی.
خری سرش ز خرد چون کدوی بی دانه
خری شکم ز کدو دانه چون کدو مملو.
سوزنی.
|| محشو. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(1) - فارسیان به تخفیف هم آرند، و نیز درست باشد به ضم میم اول و سکون دوم و فتح لام بر وزن مکرم، در این صورت صیغهء اسم مفعول از باب افعال باشد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج).
جان و دل اعدات چو دو کفهء میزان
مملو شده از سنگ غم و بار تلوم.
سوزنی.
خری سرش ز خرد چون کدوی بی دانه
خری شکم ز کدو دانه چون کدو مملو.
سوزنی.
|| محشو. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(1) - فارسیان به تخفیف هم آرند، و نیز درست باشد به ضم میم اول و سکون دوم و فتح لام بر وزن مکرم، در این صورت صیغهء اسم مفعول از باب افعال باشد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول