ممسک
[مُ مَسْ سَ] (ع ص) داروی مشک آمیخته. (آنندراج): دواء ممسک؛ داروی مشک آمیخته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || جامهء رنگ کرده به مشک. (آنندراج). ثوب ممسک؛ جامه رنگ کرده به مشک. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || مطیب به مشک. (از اقرب الموارد). به مشک آلوده. مشکین. مشک آلود. (یادداشت مرحوم دهخدا).