ملل
[مَ لَ] (ع مص) سیر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی). ملال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : لاجرم خدر کسل و رعشهء ملل سر انامل افتد، خامهء خام از نگار کبریا و تحیات بازمی ماند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص270).