ملکا
[مَ] (اِ) نام مردی بود مجتهد و صاحب مذهب ترسایان و فقیه ملت ایشان و او را ملوکا هم می گویند. (برهان). نام مردی که فقیه و مجتهد ترسایان بوده است. (غیاث). یکی از علمای ترسایان بوده. (آنندراج). نام شخصی مجتهد ترسایان. (آنندراج). مَلکا(1) در زبان آرامی به معنی پادشاه = مَلِک عربی است و علم (اسم خاص) نیست. خاقانی شروانی گوید :
مرا اسقف محقق تر شناسد
ز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا.
شاعر در این بیت اشتباه کرده، چه او خواسته است پیشوایان سه فرقهء مسیحی یعنی یعقوبیه(2)، نسطوریه(3) و ملکائیه(4) را نام ببرد ولی پی نبرده بود که ملکائیه فقط به معنی (فرقهء) شاهی(5) است و ربطی به نام مؤسس فرقه ندارد: النصاری مفترقون فرقاً فالاولی منهم الملکائیه، و هم الروم. و انما سموا بذلک لان ملک الروم علی قولهم و لیس بالروم سواهم... (الاَثارالباقیه بیرونی چ زاخائو ص 288 از حاشیهء برهان قاطع چ معین).
ملکای این سیاست و فرمانش دید گفتا
در قبضهء مسیح چو تو خنجری ندارم.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 280).
و رجوع به ملکائیه و ملکانیه شود. || به لغت زند و پازند پادشاه را گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). هزوارش ملکا(6)، ملنکا(7). پهلوی، شاه(8). (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
(1) - malka.
(2) - Jacobite.
(3) - Nestorian.
(4) - Melkites.
(5) - Royal.
(6) - malka.
(7) - mallnka.
(8) - Shah.
مرا اسقف محقق تر شناسد
ز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا.
شاعر در این بیت اشتباه کرده، چه او خواسته است پیشوایان سه فرقهء مسیحی یعنی یعقوبیه(2)، نسطوریه(3) و ملکائیه(4) را نام ببرد ولی پی نبرده بود که ملکائیه فقط به معنی (فرقهء) شاهی(5) است و ربطی به نام مؤسس فرقه ندارد: النصاری مفترقون فرقاً فالاولی منهم الملکائیه، و هم الروم. و انما سموا بذلک لان ملک الروم علی قولهم و لیس بالروم سواهم... (الاَثارالباقیه بیرونی چ زاخائو ص 288 از حاشیهء برهان قاطع چ معین).
ملکای این سیاست و فرمانش دید گفتا
در قبضهء مسیح چو تو خنجری ندارم.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 280).
و رجوع به ملکائیه و ملکانیه شود. || به لغت زند و پازند پادشاه را گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). هزوارش ملکا(6)، ملنکا(7). پهلوی، شاه(8). (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
(1) - malka.
(2) - Jacobite.
(3) - Nestorian.
(4) - Melkites.
(5) - Royal.
(6) - malka.
(7) - mallnka.
(8) - Shah.