ملغمه
[مُ / مَ غَ مَ](1) (ع ص، اِ) آمیختگی جیوه با برادهء دیگر فلزات. (ناظم الاطباء). تأنیث ملغم. ترکیب زیبق با فلزی دیگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادهء قبل و مَلعَم و ملقمه شود.
(1) - به میم مضموم و غین نقطه دار صحیح است ولی معمولاً ملقمه (به فتح میم اول و قاف) تلفظ کنند. (از نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز). در ناظم الاطباء نیز به فتح میم اول ضبط شده است.
(1) - به میم مضموم و غین نقطه دار صحیح است ولی معمولاً ملقمه (به فتح میم اول و قاف) تلفظ کنند. (از نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز). در ناظم الاطباء نیز به فتح میم اول ضبط شده است.