ملبن
[مِ بَ] (ع اِ) آنچه شیر را بدان صاف نمایند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای شیر. ج، ملابن. (مهذب الاسماء). گاودوشه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کالبد خشت. (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قالب آجر. (از اقرب الموارد). قالب خشت. || آنچه در آن خشت بار کرده از جایی به جایی برند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شبه محملی که در آن خشت نقل کنند و بنایان آن را نقیر نامند. (از اقرب الموارد).