مقیل
[مَ] (ع اِ) هر جایی که در آن آسایش می کنند و خوابگاه. ج، مقائل. (ناظم الاطباء). جای قیلوله. (از اقرب الموارد). چاشت خوابگاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :اصحاب الجنه یومئذ خیر مستقراً و احسن مقیلا. (قرآن 25/24). روز مضجع و مسکن بر گل مرغزار و شب مبیت و مقیل بر سنبل کوهسار. (سندبادنامه ص 121). || قبر و گور. (ناظم الاطباء) :
و من کان الغراب له دلیلاً
فناووس المجوس له مقیل(1).
(از جهانگشای جوینی).
(1) - به معنی قیل هم تواند بود.
و من کان الغراب له دلیلاً
فناووس المجوس له مقیل(1).
(از جهانگشای جوینی).
(1) - به معنی قیل هم تواند بود.