مقله

معنی مقله
[مُ لَ / لِ] (ع اِ) تمام کاسهء چشم با سفیدی و سیاهی. (غیاث). کرهء چشم. (ناظم الاطباء). مقله به اندام بینائی که به شکل کرهء نامنظم است اطلاق می گردد و آن را کرهء چشم نیز نامند که در درون حفرهء استخوانی صورت بنام حدقه جایگزین شده است و فضای درونی آن از مایعی غلیظ بنام زجاجیه پرشده است این کره توسط اندامهائی محافظت شده و بوسیلهء ماهیچه هائی به حرکت در می آید. و رجوع به چشم شود. || مجازاً چشم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چنان خطی که اگر ابن مقله زنده شود
تراشهء قلمش را به مقله بردارد.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا بدون ذکر نام شاعر).
|| مردمک چشم. (گنجینهء گنجوی) :
گر خراشیده شد سپیدی توز
مقله در پیه مانده بود هنوز.
نظامی (از گنجینهء گنجوی).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.