مقطع

معنی مقطع
[مُ قَطْ طَ] (ع ص) بریده شده. || چیزی که زواید را از اطرافش بریده و آراسته و پیراسته کرده باشند. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || نزد علمای فن بدیع عبارت است از اینکه سخنی که ایراد کنند حروف هر یک از کلمات آن از یکدیگر جدا باشد در نوشتن مانند این جمله: ادرک داود رزقا. (از کشاف اصطلاحات الفنون). معنی او پاره پاره بود و این صنعت چنان باشد که شاعر در بیت کلماتی آرد که حروف هیچ کلمه از آن در نبشتن به هم نپیوندد، مثالش مراست [رشید و طواط]:
و انی یعظمنی کل حر
و یلبسنی من ایادیه برداً
و ادرک ان زرت دار و دود
دراً و دراً و ورداً و ورداً.
مثال از شعر پارسی هم مراست [رشید و طواط]:
تا دل من هوای جانان کرد
شدم از لهو و شادمانی فرد
زار و زردم ز درد آن دل(1) دار
درد دل دار زار دارد و زرد.
و غرض از این دو قطعه هر دو بیتهای آخر است. (حدائق السحر فی دقائق الشعر). || مرد کوتاه قامت و گویند: فلان مقطع مجذر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || حدید مقطع؛ آهن ساز و سلاح ساخته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آهنی که از آن سلاح سازند. (از اقرب الموارد). || مقطع الاسحار(2)؛ خرگوش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || رجل مقطع؛ مرد مجرب. (از اقرب الموارد).
(1) - «دل» را می توان به کلمهء مابعد متصل نوشت.
(2) - در اقرب الموارد بدین معنی، مقطعه الاسحار آمده است.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.