استیر
[اَ / اِ] (اِ) مقداری باشد معین و آن شش درم و نیم است. (برهان). وزنی باشد معادل شش درم و نیم که چهار مثقال و نیم بود. (رشیدی). ستیر. (لغت فرس اسدی). استار. رجوع به استار و ستیر شود :
گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد
گوگرد کند سرخ همه وادی و کهسار.منوچهری.
|| استیر (استاتر) در عهد ساسانی ارزش چهار درهم داشته است. (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمهء رشید یاسمی ص28). و این کلمه اصل سیر امروز است که معادل با شانزده مثقال است.
گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد
گوگرد کند سرخ همه وادی و کهسار.منوچهری.
|| استیر (استاتر) در عهد ساسانی ارزش چهار درهم داشته است. (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمهء رشید یاسمی ص28). و این کلمه اصل سیر امروز است که معادل با شانزده مثقال است.