مقرب
[مُ رِ] (ع ص) آن زن که نزدیک رسیده بود به زه، و خر را نیز گویند (مهذب الاسماء). زن نزدیک زاییدن رسیده و همچنین اسب و گوسفند، و به شتر ماده گفته نشود. ج، مقاریب. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). آبستن نزدیک به زائیدن. ج، مقارب و مقاریب. (از اقرب الموارد). زن پابه ماه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).