مقدم

معنی مقدم
[مُ دِ] (ع اِ) گوشهء چشم از سوی بینی. (مهذب الاسماء). مقدم العین؛ کنج چشم. مقابل مؤخرالعین که دنبالهء چشم است. (از منتهی الارب). آن گوشه از چشم که پهلوی بینی می باشد، و مؤخرالعین دنبالهء چشم که پهلوی شقیقه است. (ناظم الاطباء). کنج چشم که به طرف بینی باشد. (غیاث) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || مقدم الوجه؛ آنچه پیش باشد از روی. ج، مقادیم. || مقدم الرحل؛ چوب پیش پالان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص) نعت فاعلی از اقدام. اقدام کننده. || پیش رونده و دلیر. (غیاث) (آنندراج). دلیر و باجرأت. (ناظم الاطباء).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.