مقدم
[مُ دِ] (ع اِ) گوشهء چشم از سوی بینی. (مهذب الاسماء). مقدم العین؛ کنج چشم. مقابل مؤخرالعین که دنبالهء چشم است. (از منتهی الارب). آن گوشه از چشم که پهلوی بینی می باشد، و مؤخرالعین دنبالهء چشم که پهلوی شقیقه است. (ناظم الاطباء). کنج چشم که به طرف بینی باشد. (غیاث) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || مقدم الوجه؛ آنچه پیش باشد از روی. ج، مقادیم. || مقدم الرحل؛ چوب پیش پالان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص) نعت فاعلی از اقدام. اقدام کننده. || پیش رونده و دلیر. (غیاث) (آنندراج). دلیر و باجرأت. (ناظم الاطباء).