مقامه
(1) [مَ مَ / مِ] (از ع، اِ) مقامه. جای نشستن. مجلس : من بر گوشه ای از آن هنگامه و برطرفی از آن مقامه متفکر آن مقالت و متحیر آن حالت بودم. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص17). و رجوع به مقامات شود. || خطبهء منظوم و منثور. خطبه یا سخنان ادبی به نثر فنی و مصنوع توأم با اشعار و امثال و مشحون به صنایع بدیعی اعم از لفظی و معنوی، مانند مقامات بدیعی و مقامات حریری در عربی و مقامات حمیدی در زبان فارسی. ج، مقامات : این هر دو مقامهء سابق و لاحق که به عبارت تازی و لغت حجازی ساخته و پرداخته شده است اگرچه بر هر دو مزید نیست، اما عوام عجم را مفید نه. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص4). و رجوع به مقامات شود.
(1) - رسم الخطی از «مقامه» عربی در فارسی.
(1) - رسم الخطی از «مقامه» عربی در فارسی.