مقابله

معنی مقابله
(1) [مُ بَ / بِ لَ / لِ] (از ع، اِمص)رویارویی و مواجهه. (ناظم الاطباء). مقابله :ملک حسین را... با امیر مسعود مقابله روی نمود. (حبیب السیر خیام ج3 ص380). || روباروی. محاذات. حِذاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
گر از مقابله تیر آید از عقب شمشیر
نه عاشق است که اندیشه از خطر دارد.
سعدی.
- در مقابلهء؛ در برابر. در مقابل : آن ملاعین گرم درآمدند و نیک نیرو کردند خاصه در مقابلهء امیر. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص117). زن گفت ای ظالم... بنگر تا فضل ایزد... بینی در مقابلهء جور و تهور خویش. (کلیله و دمنه). از خصایص ذکر آن است که ما را در مقابلهء ذکر خویش نهاده است، گفت: فاذکرونی اذکرکم(2). (ترجمهء رسالهء قشیریه چ فروزانفر ص351). و در مقابلهء این نعمتها بر خویشتن واجب گردانیدیم که با رعایا عدل و نیکویی فرماییم. (فارسنامهء ابن البلخی ص132). سلطان در مقابله آن، اضعاف آن تقدیم فرمود. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص320). مضرت بسیار در مقابلهء منفعتی اندک نهد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص77).
کند هرآینه غیبت حسود کوته دست
که در مقابله گنگش بود زبان مقال.
(گلستان).
- مقابله کردن؛ روباروی شدن و روباروی ایستادن. (ناظم الاطباء).
- || برابر کردن و مواجه نمودن. (ناظم الاطباء). در مقابل گذاشتن :
ضمیر پاک تو با دفتر ضمایر خلق
اگر مقابله کردی مهندس تقدیر
بسان عکس در آیینه منتقش دیدی
در او تصور خلق از نقیر و از قطمیر.
سنجر کاشی (از آنندراج).
|| مقایسه. (ناظم الاطباء). مطابقه. تطبیق : باید که بیننده تأمل کند احوال مردمان را، هرچه از ایشان او را نیکو می آید بداند که نیکوست و پس حال خویش را با آن مقابله کند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص102). || معاوضه. مبادله. (از ناظم الاطباء).
- مقابله به مثل کردن؛ تلافی کردن. بدی یا نیکی کسی را بعینه عوض دادن.
- مقابله روا داشتن؛ تلافی کردن. عوض کردن: گمان نمی باشد... که شتر به سوابق تربیت را به لواحق کفران خویش مقابله روا دارد. (کلیله و دمنه).
- مقابله کردن؛ عوض کردن. تلافی کردن :بازرگان ملاطفت پیرزن را به شکر و مواعید خوب مقابله کرد. (سندبادنامه ص307). بازرگان گمان برد که این مرد در باب او عنایتی کرده است و شفقتی نموده آن را به منتهای بسیار مقابله کرد. (سندبادنامه ص33). یکی از حواریان سؤال کرد که ای پیغمبر خدای این الفاظ شنیع را به ثنا و محمدت چرا مقابله کردی. (جوامع الحکایات عوفی).
|| تساوی و برابری. (ناظم الاطباء). موازنه. برابر بودن چیزی با چیزی : و اکنون از بلاد اسلام هیچ شهری در مقابله و موازات آن [بخارا] نمی افتد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج1 ص84).
قمر مقابله با روی او نباید کرد
وگر کند همه کس عیب بر قمر گیرند.
سعدی.
|| مخالفت. ضدیت. (از ناظم الاطباء). ستیزه و جنگ : خبر رسید که چیپال محتشد و مستعدکار شده و به مقابلهء رایات اسلام روی آورده. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص244).
- مقابله کردن؛ جنگ کردن. ستیزه کردن :سیمجوریان از نشابور بیایند و با الپتگین مقابله و مقاتله کنند. (چهارمقاله ص23).
|| راست کردگی کتاب را با کتاب دیگر. (ناظم الاطباء).
- مقابله کردن؛ دو نسخه از کتابی را برای پیدا کردن غلط با هم خواندن. واخوان کردن. کتابی را با کتابی عرض دادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| تضاعف. دوتاشدگی. (از ناظم الاطباء). || (اصطلاح بدیع) در اصطلاح بدیع، چنان است که کلمه ای را به دو یا چند معنی متوافق آورند و سپس آنها را به ترتیب مقابل معانی مذکور استعمال کنند و آن را تقابل نیز گویند. مقابل را قسمی از مطابقه می توان شمرد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). || (اصطلاح معانی و بیان). در معانی و بیان، نوعی از طباق است که از جملهء محسنات معنویه است و ایراد دو معنی متوافق یا معانی متوافقه باشد که در مقابل آنها معانی دیگر ایراد شود، مانند: «ان الله لایستحیی أن یضرب مثلاً ما بعوضه فمافوقها»(3) که مقابل قرار داده است بعوضه و مافوق را، و همین طور «الذین آمنوا و الذین کفروا» و همین طور «یضل من یشاء و یهدی»(4) و «ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون»(5) و «فلیضحکوا قلی و لیبکوا کثیراً»(6). در ابدع البدایع آرد: آن است که تمام یا غالب کلمات دوبه دو قرینه یا دو بیت ضد یکدیگر باشند. مثال از قرآن: «فأما من أعطی و اتقی. صدق بالحسنی. فسنیسره للیسری. و أما من بخل و استغنی. کذب بالحسنی فسنیسره للعسری». (قرآن 92/5 - 10). مثال از شعر پارسی:
آن شیخ که بشکست ز خامی خم می
زو عیش و نشاط می کشان شد همه طی
گر بهر خدا شکست پس وای به من
ور بهر ریا شکست پس وای به وی.
(از فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی).
و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. || (اصطلاح نجوم) نظر ستاره به ستارهء دیگر به فاصلهء نصف دور فلک که یک صدوهشتاد درجه باشد یعنی شش برج، مث قمر در چهارم درجهء سرطان باشد و مشتری در پنجم درجهء جدی و این دلیل بر تمام دشمنی است. (غیاث). بودن دو کوکب است چنانکه دوری میان آن دو به اندازهء نصف فلک البروج باشد، مانند بودن زهره در اول درجهء حمل و مریخ در اول درجهء میزان، و مقابلهء خورشید و ماه را «استقبال» و «امتلاء» نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). در اصطلاح احکام نجوم، یکی از نظرات خمسه است و آن چنان است که میان دو کوکب 180 درجه فاصله باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اصطلاح حساب) در نزد محاسبان، اسقاط اجناس مشترک است در هر یک از متعادلین (متساویین) و این امر در علم جبر و مقابله به کار رود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). آن است که به هر دو سو بنگریم اگر آنجا چیزها بود از یک گونه کمترین بفکنیم و از آنکه بیشتر است همچندان نیز بفکنیم. و نمودهء او مث به یک سو صدودوازده درم است و به دیگر سو سیزده ستیر آهن و دوازده درم. چیزی که به هر دو سو از یک گونه است درم است و کمترین دوازده است آن را بفکنیم و از بیشتر که به دیگر سو اندر است هم دوازده افکنیم، بماند صد درم برابر سیزده ستیر آهن. (التفهیم ص49). عملی است که بر اثر معلوم و مجهول دو طرف معادله را از یکدیگر جدا می کنند و مقدار مجهول را برحسب معلوم تعیین می نمایند، یعنی ابتداء مقادیر معلوم را به یک طرف می برند و بعد مقادیر مجهول را به طرف دیگر، سپس با اعمال جبری لازم روی دو طرف حاصل را برای نتیجه نهائی که تعیین مقدار مجهول برحسب معلوم است، آماده می سازند و سرانجام با آخرین عمل مقدار مجهول را در مقابل معلوم پیدا می کنند. (فرهنگ فارسی معین) : و فروع او چون تنصیف و تضعیف و ضرب و قسمت و جمع و تفریق و جبر و مقابله. (چهارمقاله ص87).
- جبر و مقابله.؛ رجوع به جبر شود.
|| (اصطلاح فلسفه) برهان مقابله، برهانی است برای ابطال وجود جزء بدین طریق که فرض کنیم مقدار زیادی از اجزاء لایتجزی صفحه ای را تشکیل دهند که دارای عمق نباشد (بنابر فرض) و بعد نوری بدان بتابد قطعاً طرفی که مقابل نور است و نور بدان می تابد غیر آن طرف دیگر است و این خود انقسام است. (از فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی).
(1) - رسم الخطی است از «مقابله» عربی در فارسی.
(2) - قرآن 2/152.
(3) - قرآن 2/26.
(4) - قرآن 35/8.
(5) - قرآن 13/25.
(6) - قرآن 9/82.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.