مفتعل
[مُ تَ عِ] (ع ص) شارلاتان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شیاد. مزور. حقه باز. فریبکار. اهل خدعه و تزویر :بر هر مردمی واجب است که... اندکی از علم بجشکی بیاموزد تا تن را بر درستی نگاه دارد تا مفتعلان بجشکان تن او را هلاک نکنند. (هدایه المتعلمین ربیع بن احمد الاخوینی بخاری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
دم نوشین عیسوی داری
زهر زراق مفتعل چه خوری.خاقانی.
و رجوع به مدخل بعد شود.
دم نوشین عیسوی داری
زهر زراق مفتعل چه خوری.خاقانی.
و رجوع به مدخل بعد شود.
فرهنگ عروضی همصدا برای اندروید
فرهنگ تخصصی واژگان عروضی؛ ابزار کاربردی برای شاعران و پژوهشگران شعر فارسی با جستجوی سریع.
مشاهده جزئیات محصول
