مغول
[مِغْ وَ] (ع اِ) سیخ کارد که در میان عصا و تازیانه دارند به هندی کپتی یا شمشیری است شبیه مشمل مگر از آن باریکتر و درازتر. (منتهی الارب) (آنندراج). سیخ کارد که در میان عصا و تازیانه دارند و شمشیر باریک دراز. (ناظم الاطباء). آهنی که در میان تازیانه قرار می دهند و آن را غلافی است و گویند تازیانه ای که در میان آن شمشیر باریکی باشد و گویند شمشیر باریک و دراز که آن را در زیر جامه نگاه دارند. (از اقرب الموارد). || پیکان دراز یا شمشیری است باریک گردن و دراز. (منتهی الارب) (آنندراج). پیکان دراز و گویند شمشیر باریک که یک طرف آن تیز و طرف دیگرش مانند کارد باشد. (از اقرب الموارد). || فرس ذات مغول؛ اسب پیشی گیرنده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه موجب نابودی چیزی باشد. (از اقرب الموارد).