استوا
[اُ تُ] (اِخ) کوره ای از نواحی نیشابور. و یاقوت گوید: معناه بلسانهم المضحاه و المشرقه، و آن مشتمل بر 93 قریه است و قصبهء آن خبوشان است. (بقول ابوالقاسم بیهقی). و ابوسعد گوید استوا ناحیه ایست از نواحی نیشابور مشتمل بر نواحی و قرای بسیار و نزدیک خوجان است لذا استوا و خوجان گویند و آن از مهمترین نواحی نیشابور است و حدود آن متصل بحدود نساست و از آن گروهی از علماء برخاسته اند. (معجم البلدان). ناحیتی مجاور نیشابور. (نخبه الدهر دمشقی). و نسبت بدان استوائی است : تا وی از راه نوق تاختنی کند سوی استوا و راه فروگیرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 616). از آنجا روان شد و به خبوشان استوا آمد. (جهانگشای جوینی). و قشتمور [ ظ: تشتمور ] از استوا بطوس آمد. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 137).رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 36 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص625 و قاموس الاعلام ترکی شود.