معمول

معنی معمول
[مَ] (ع ص) عمل کرده شده. کرده شده. || ساخته شده و پرداخته شده. (ناظم الاطباء). ساخته. برساخته. مصنوع. مقابل طبیعی: نوشادر بر دوگونه است معدنی و معمول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مستعمل. || مقررشده و موافق دستور و رسمی. (ناظم الاطباء). مرسوم. متداول. رایج. به آیین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- برحسب معمول؛ طبق مرسوم. مطابق عادت.
- بنا به معمول؛ طبق عادت. حسب المعمول.
|| خفته به خواب مصنوعی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پوشیده شده. (ناظم الاطباء). || آب به شیر و شهد و برف آمیخته. و منه اتی بشراب معمول. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شراب به شیر و عسل آمیخته. (از اقرب الموارد). || (اِ) دستور و قاعده و رسم. || رواج و عادت. (ناظم الاطباء).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.