معجز
[مَ جَ / مَ جِ] (ع مص) ناتوان شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناتوان گردیدن. معجزه [ مَ جَ / جِ زَ ] . (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ترک دادن چیزی را، که کردن آن واجب بود. || کاهلی کردن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || (اِمص) ضعف و سستی و ناتوانی. (ناظم الاطباء).