آیش
[یِ] (اِ) زمینی که امسال بنوبت خود کاشته نشده. زمین نوبتی. چیمو. ولی. کشخان. کشتخان. کفشن. مرتاحه.
- آیش دادن؛ کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن، و این برای قوت یافتن زمین باشد.
- آیش دادن؛ کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن، و این برای قوت یافتن زمین باشد.