مظلمه
[مَ لِ مَ] (ع اِمص) دادخواهی و داد. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه که از ظالم طلبی و اسم است آنچه را که به ظلم از تو اخذ شده است. ج، مَظالِم. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). ستم. (از غیاث). داد و دادخواهی. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادهء بعد شود. || (اِ) عدالت گاهها و جاهائی که در آن ظالمان را به سزا می رسانند. (غیاث). و رجوع به مظالم شود.