مطوقه
[مُ طَوْ وَ قَ] (ع ص) کبوتر که در گردن او طوق باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). تأنیث مطوق. حمامه مطوقه؛ کبوتر طوقدار. باطوق. یعنی پرهای گردن او به رنگ دیگر پرهای او نباشد. که پرهای گردن جز برنگ سایر تن دارد. ج، مطوقات. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و فصل ربیع به شکر فضل بدیع از شکوفه همه تن دهان و از سوسن جمله اعضاء زبان ساخته و مطوقات با فاختگان عشق بازیها باخته. (جهانگشای جوینی).
- حمامهء مطوقه؛ کنایه از شرم مرد :
آوردت از رزان و به حمام برد و باز
اندرکفت نهاد حمامهء مطوقه.سوزنی.
|| قارورهء بزرگ که گردن طوقدار داشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- حمامهء مطوقه؛ کنایه از شرم مرد :
آوردت از رزان و به حمام برد و باز
اندرکفت نهاد حمامهء مطوقه.سوزنی.
|| قارورهء بزرگ که گردن طوقدار داشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).