مطلق
[مُ طَلْ لَ] (ع ص) خرمابن گشنی یافته. (از اقرب الموارد). و رجوع به تطلیق شود. || طلاق داده شده. رهاشده. مورد توجه واقع نگردیده :
آن عالم دین که از حکیمان
عالم جز از او نشد مطلق.ناصرخسرو.
آن عالم دین که از حکیمان
عالم جز از او نشد مطلق.ناصرخسرو.