مضارع

معنی مضارع
[مُ رِ] (ع ص) شریک و شبیه و مانند شونده. (غیاث). شبیه و مانند. (ناظم الاطباء). مشابه. (اقرب الموارد). || (اصطلاح صرف عربی) فعلی که بر زمان حال یا آینده دلالت کند مانند: یعلم، تعلم، اعلم، نعلم. مضارع [ در زبان عرب ] فعلی است که دلالت بر زمان حال و آینده کند مانند «یضرب» و هرگاه سین یا سوف در اول آن آید معنی آینده دهد و اگر لام مفتوحه درآید معنی حال دهد مانند: «سیضرب. سوف یضرب. لیضرب» و دارای چهارده صیغه است شش مغایب و شش مخاطب و دو حکایت نفس متکلم. فعل مضارع را از فعل ماضی گیرند به زیادتی یکی از حروف اتین(1) که در اولش درآوردند و آخرش را مضموم گردانند. (فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ص504). مضارع اسم فاعل است از مضارعه که بمعنی مشابهت باشد و صیغهء مضارع را از آن مضارع گویند که مشابهت دارد به اسم فاعل در حرکات و سکنات و عدد حروف و صفت نکره چون: رجل یضرب و ضارب و دخول لام ابتدا چون ان زیداً لیضرب و لضارب و مشابهت دارد به اسم جنس در عموم و خصوص یعنی چنانچه اسم جنس اطلاق کرده میشود و مشترک می باشد در میان افراد و مخصص می باشد به لام عهد چون الرجل همچنین مضارع مشترک می باشد میان حال و استقبال و مخصص می باشد به سین و سوف و لام مفتوح و وجه اشتقاق مضارعت بمعنی مشابهت از ضرع آن است که گویا اسم فاعل و مضارع از زمانه که بمنزلهء ضرع و احد است شیر می خورند پس هر دو اخوین رضاعی شدند. وجه دیگر آنکه چون مضارعت در حقیقت مأخوذ است از ضرع که بالفتح بمعنی پستان گاو و گوسفند است پس مضارع بمعنی بچه ای باشد که با بچهء دیگر از پستان حیوان واحد شیر خورد و گویا معنی حال و استقبال، دو بچه اند که از لفظ واحد که بمنزلهء پستان است با هم شیر میخورند ای به وجود می آیند. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). || (در دستور زبان فارسی) فعل مضارع از ماده (بن) مضارع به اضافهء ضمائر «م»، «ی»، «د»، «یم»، «ید»، «ند» ماقبل مفتوح ساخته می شود. این قاعده در همهء افعال قیاسی و سماعی جاری است. چنانکه بن مضارع از رفتن «رو» است پس فعل مضارع آن روم، روی، رود، رویم، روید، روند، و از زدن «زن» است که زنم، زنی، زند، زنیم، زنید، زنند شود و از خوردن «خور» میشود که خورم و خوری و خورد و خوریم و خورید و خورند ساخته می شود. گاهی اول مضارع «می» درآوردند (اخباری) می روم، میروی، میرود، میرویم، میروید، میروند. و گاهی «ب = به» درآورند (التزامی) بروم، بروی، برود، برویم، بروید، بروند. چنانکه اشاره شد مضارع بر دو قسم است اخباری و التزامی.
- مضارع اخباری؛ فعلی است که کار را در زمان حال یا آینده و گاهی در گذشته و نیز هر سه زمان به نحو خبر و قطع بیان کند: خورم، خوری، خوریم، خورید، یا می خورم، می خوری، می خوریم، می خورید. و چون همی بجای «می»آید ظهور معنی حال بیشتر است(2): همی خورم، همی روم، همی کنم.
- مضارع التزامی؛ فعلی است که کار را در آینده به طریق شک و تردید و خواهش و مانند اینها بیان کند: بروم، بروی... بخورم، بیابم. و رجوع به مستقبل شود.
|| (اصطلاح عروض) نام بحری از بحور شعر. (از اقرب الموارد). نام بحری است از بحور اشعار و آن بحر را از آن مضارع نامیدند که مضارع بمعنی مشابه است و این بحر نیز به بحر منسرح مشابه است و در آن جزو دوم هر یکی از این دو بحر مشتمل است بروتد مفروق و بعضی نوشته اند که این مشابه است به بحر هزج در این معنی که در ارکان این هر دو بحر اوتاد مقدمند بر اسباب. (غیاث) (آنندراج). بحری است که اصل آن چهار بار «مفاعلین فاعلاتن» است ولیکن اصل سالم آن مطبوع و خوش آیند نیست، بیشتر غیر سالم و مزاحف آن معمول است. یکی از بحور غیرسالم مضارع که در فارسی بسیار متداول است مضارع مثمن اخرب است و تقطیع آن چهار بار مفعول فاعلاتن می باشد مانند:
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا.
حافظ.
و دیگر مضارع مکفوف مقصور یا محذوف که تقطیع آن چهار بار مفاعیل فاعلات (یا فاعلن) است:
بهار است و خاک خشک دهد سبزهء تَرا
جوانی جهان پیر همی گیرد از سرا.
(از بدیع همائی).
نام بحری است که اجزاء آن از اصل مفاعیلن فاعلاتن چهار بار مفاعیل فاعلات آید و زحاف این بحر یازده است: کف و خرم و حرب و قصر و حذف و سلخ و طمس و قبض و بتر و اسباغ و مراقبت... (از المعجم چ 1 ص110 و 111) :
بر بحر مضارع است شعرش
طق طاق تتن، تتن تتاطق.ناصرخسرو.
نام دایره ها و نام این هفده بحر چون هزج و رجز و رمل و هزج مکفوف و هزج اخرب و... مضارع و مضارع اخرب. (قابوسنامه چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص190).
(1) - یعنی «ا» و «ت» و «ی» و «ن».
(2) - مضارع در زبان فارسی بر حال و مستقبل هر دو دلالت کند، یعنی برای حال و آینده صیغهء مخصوصی وجود ندارد.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.