مضا

معنی مضا
[مَ] (ع اِمص) مضاء(1). بُرندگی و تیزی :
در صد مصاف معرکه گر کند گشته ام
روزی به یک صقال به جای آید این مضا.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص2).
ز چرخ گردان مهری ز کوه ثابت زر
ز چشم ابر سرشکی ز حد تیغ مضا.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص8).
|| تندی. سرعت. روانی :
بود حیدر در مضاء حمله چون شاه جهان
تا به مردی این جهان آوازهء حیدر گرفت.
مسعودسعد (دیوان ص75).
گهِ وقار و گهِ جود، دست و طبع تو راست
ثبات تند جبال و مضاء تیز ریاح.
مسعودسعد.
نه داشت ثبات حزم تو کوه
نه یافت مضای عزم تو باد.مسعودسعد.
ز رای اوست نفاذی که در قضا باشد
ز وهم اوست مضائی که این قدر دارد.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص88).
مضای عزمش بر روی باد بست جناح
ثبات حزمش در مغز کوه کوفت قدم.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص350).
|| نفاذ. امضاء. عزم :
حشمتش را مضاء بهرام است
رتبتش را علو کیوان باد.مسعودسعد.
در هر کار که اعتماد بر مضا(2) و نفاذ تو کرده ام. (کلیله چ مینوی ص234)... زن حکیم و خردمند داشت که به سداد و غنا و نفاذ و مضا(3)مذکور باشد. (کلیله چ مینوی ص350).
مضاء رای تو چون گوهر ظفر بنمود
خرد بدید که از برق چون جهد الماس.
سیدحسن غزنوی.
مضای خشم تو بر نامهء اجل توقیع
نفاذ امر تو بر دعوی قضا برهان.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص357).
و رجوع به مادهء بعد شود.
(1) - رجوع به معنی چهارم مضاء شود.
(2) - گذشتن، روانه شدن، مجری گشتن. این فعل لازم را بجای فعل متعدی به کار برده است، چه مجری گشتن به کار عاید می شود نه به آن شخص که اعتماد بر وی کرده است. (حاشیهء مینوی بر کلیله).
(3) - کاربری. (حاشیهء همان کتاب).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.