مصطنع
[مُ طَ نِ] (ع ص) گیرندهء احسان و انعام. || آنکه عطا می کند و احسان می نماید. (ناظم الاطباء). نکویی کننده. (از منتهی الارب) (آنندراج). محسن : هیچ مردم پاکیزه اصل حق نعمت مصطنع و منعم خویش را فراموش نکند. (تاریخ بیهقی). || دعوت صنعت ساختن کننده. (منتهی الارب). دعوت مصنعه سازنده. (آنندراج). || برآورنده کاری را از خود. || کاری به کسی فرماینده. || برگزیننده کسی را. (منتهی الارب). || اختیارکنندهء چیزی جهت ذات خاص خویش. (از منتهی الارب) (آنندراج). || تهیه کنندهء طعامی برای انفاق در راه خدا. طعام صنیع سازنده. (از منتهی الارب).