مشغولی

معنی مشغولی
[مَ] (حامص) اشتغال و شغل. (از ناظم الاطباء) :
ز مشغولی او بسی روزگار
نیامد به تعلیم آموزگار.نظامی.
چه مشغولی از دانشت بازداشت
به بی دانشی عمر نتوان گذاشت.نظامی.
خواجه لطف الله... واعظی با علم و تمیز بود و سالها در مقصورهء جامع هرات به نصیحت خلایق مشغولی می نمود. (حبیب السیر چ خیام ج4 ص5).
- مشغولی دادن؛ سرگرم ساختن : چنین می گویند که سه جای کمین سوی بنه و ساقه ساخته است که در لب رود درآیند و از پس پشت مشغولی دهند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص351).
|| نگرانی و اضطراب. پریشانی فکر : گفت معزولی به نزد خردمندان بهتر که مشغولی. (گلستان).
- مشغولی دل؛ پریشانی دل. گرفتاری فکر :آنگاه خداوندزاده بر قاعدهء درست حرکت کند و مبری آید و مشغولی دل نمانده باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص400).
اشتراک‌گذاری
ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.