مستفاد
[مُ تَ] (ع ص) نعت مفعولی از استفاده. فایده گرفته شده و آنچه بطریق فایده حاصل شده باشد. (غیاث) (آنندراج). فائده گرفته. سودبرده. منتفع گرفته شده. حاصل شده. رجوع به استفاده شود. || مقصود و مراد و خواهش. (ناظم الاطباء). مفاد. معنی. مدلول.
- مستفاد شدن؛ برآمدن: از این جمله چنین مستفاد میشود؛ چنین برمی آید.
- عقل مستفاد؛ عقل بالمستفاد. مرحلهء چهارم نفس انسانی. رجوع به عقل در همین لغت نامه شود.
- مستفاد شدن؛ برآمدن: از این جمله چنین مستفاد میشود؛ چنین برمی آید.
- عقل مستفاد؛ عقل بالمستفاد. مرحلهء چهارم نفس انسانی. رجوع به عقل در همین لغت نامه شود.