مستأجر
[مُ تَءْ جِ] (ع ص) نعت فاعلی از مصدر استیجار. رجوع به استیجار و استئجار شود. || به مزد خواهنده. (منتهی الارب). اجیرکننده انسان را. به مزد گیرنده. || کرایه کنندهء خانه. (اقرب الموارد). آنکه ملکی یا چیزی را به اجاره بگیرد و مال الاجاره پرداخت نماید. آنکه به اجاره گیرد. آنکه به اجاره گرفته است. اجاره کننده. اجاره گیرنده. اجاره دار. کرایه نشین. اجاره نشین. مقابل مؤجر و صاحب خانه. مستأجر بعد از قبض موضوع اجاره نسبت بدان در حکم امین است و فقط در صورت تعدی یا تفریط مسؤول خواهد بود. مستأجر حق دارد اجاره را به دیگری برگذار نماید مگر آنکه در عقد اجاره از طرف مؤجر صریحاً ممنوع شده باشد : آنچه به جهت نسق زراعات ضرور داند به عنوان بذر و مساعده به مستأجر و رعیت داده... (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص45). وجه ریع هر محل به مهر و اطلاع مشارالیه [ وزیر سرکار انتقالی ] از رعایا و مستأجران بازیافت می شود. (تذکره الملوک ص46). محاسبات رعایا و مستأجران و غیره مؤدیان مالیات سرکار مزبور را تنقیح داده... (تذکره الملوک ص50).