مزیل
[مُ] (ع ص) دورکننده از جای. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دورکنندهء آثار چیزی. (آنندراج) (غیاث). ناسخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برنده. زایل کننده و برطرف کنندهء اثر چیزی. (ناظم الاطباء). الفاقه مزیل الطاقه؛ درویشی ناتوان کنندهء توانائی است. (از ناظم الاطباء)؛ گلاب مزیل الصداع؛ گلاب بر طرف کنندهء دردسر. (از ناظم الاطباء).
- کلرورهای مزیل اللون (در شیمی)؛کلرورهای رنگ بر. کلرورهای رنگ زدا. کلرورها که رنگها و لکه ها را میزدایند از قبیل آب ژاول(1) و آب لاباراک(2) و کلرور دوشو(3).
- مزیل اللون؛ برطرف کنندهء اثر رنگ. زائل کنندهء رنگ.
(1) - Eau de javel.
(2) - Eau de labarraque.
(3) - Clorure de chaux.
- کلرورهای مزیل اللون (در شیمی)؛کلرورهای رنگ بر. کلرورهای رنگ زدا. کلرورها که رنگها و لکه ها را میزدایند از قبیل آب ژاول(1) و آب لاباراک(2) و کلرور دوشو(3).
- مزیل اللون؛ برطرف کنندهء اثر رنگ. زائل کنندهء رنگ.
(1) - Eau de javel.
(2) - Eau de labarraque.
(3) - Clorure de chaux.