مردوده
[مَ دَ] (ع ص) تأنیث مردود. رجوع به مردود شود. || زنی طلاق داده. (مهذب الاسماء). زن مطلقه که به خانهء پدر و مادر خود بازگردد. (منتهی الارب). مطلقه. رُدَّی. (از متن اللغه). || (اِ) ستره. (منتهی الارب). استره. زیرا که به سوی دسته خود بازگردانیده می شود. (منتهی الارب). الموسی لانها ترد فی نصابها. (متن اللغه).