مرثیه
[مَ یَ] (ع مص) مرده ستودن و رحمت کردن. (تاج المصادر بیهقی). رثاء. رثی. رثایه. مرثاه. گریستن بر مرده و برشمردن و ذکر محاسن وی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). رجوع به مرثیه و مرثیت شود. || در عزای مرده شعری سرودن. (از اقرب الموارد). رجوع به مرثیت و مرثیه شود. || رحمت و رقت آوردن(1). (از اقرب الموارد). رحم کردن. (یادداشت مؤلف).
(1) - الرثان، القطار المتتابعه من المطر بینهن سکون اقله ساعه و اکثره یوم و لیله. (متن اللغه).
(1) - الرثان، القطار المتتابعه من المطر بینهن سکون اقله ساعه و اکثره یوم و لیله. (متن اللغه).