مرتخی
[مُ تَ] (ع ص) سست شده. نرم گشته. سست و از کار افتاده :
مفاصل مرتخی و دست عاطل
به از سرپنجگی و زور باطل.سعدی.
رجوع به رخو شود.
مفاصل مرتخی و دست عاطل
به از سرپنجگی و زور باطل.سعدی.
رجوع به رخو شود.