مراغه
[مَ غَ] (ع اِمص) عمل به خاک غلطیدن. (لسان العرب از حواشی چهارمقاله). غلطیدن عموماً و غلطیدن اسب و خر خصوصاً. (از برهان قاطع). در عربی به معنی غلطیدن جانور است خواه طائر باشد خواه چارپا، در این صورت اسم ظرف است از روغ به معنی غلطیدن حیوان. (غیاث اللغات از قاموس و صراح و منتخب): مارغه بالتراب؛ الزقه به، والاسم المراغه. (متن اللغه). خرغلط. خرغلت. (یادداشت مؤلف). رجوع به مراغه شود. || (اِ) جای غلطیدن ستور. (منتهی الارب) (دستورالاخوان). موضعی که در آن دواب به خاک غلطند. (از لسان العرب). موضع تمرغ دواب. (متن اللغه). مراغ. متمرغ دابه. (اقرب الموارد). جای خرغلط زدن. || (ص) خر ماده که منع نکند گشن را. (منتهی الارب). ماده خری که نره خر را از خود منع و رد نکند. (از متن اللغه). || هو مراغه مال؛ ازاؤه. (متن اللغه) (اقرب الموارد). نیکو تیمارکننده شتران است. (منتهی الارب).