مراعی
[مَ] (ع اِ) سبزه زارها که ستوران را در آن چرانند. (غیاث اللغات). جِ مَرعی. (دستورالاخوان). رجوع به مرعی شود :احوال مراعی و شکارگاهها ببین. (سیاستنامه از فرهنگ فارسی معین). که مراعی مساعی و مسارح مناجح عالمیان به قطار امطار این علوم سیراب می گردد. (تاریخ بیهق ص 4). || چرانیده شدگان. || رعایت ها. (غیاث اللغات). || در اصطلاح مالیه، مالیات مرتع. (فرهنگ فارسی معین). || مالیاتی که بابت میش ها و بزهای شیرده پرداخته می شود. (فرهنگ فارسی معین).