مدلول
[مَ] (ع اِ) معنی. (غیاث اللغات) (آنندراج). مضمون. مفاد. مقتضی. فحوی. مفهوم. مقصود. منظور. مراد. مستفاد. تفسیر. تأویل. (یادداشت مؤلف). || برهان. دلیل. (ناظم الاطباء). || آنچه که از علم به چیزی دیگر علم بدان لازم آید. (از تعریفات) مقابل دال. || (ص) آنچه دلیل آن را ثابت کرده. (یادداشت مؤلف). دلالت کرده شده. ره نموده شده. راه راست نموده شده. دلیل آورده شده. (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است از دلالت. رجوع به دلالت شود.