مدعا
[مُدْ دَ] (ع ص، اِ) هر آنچه ادعا کرده می شود و طلب کرده می شود. (ناظم الاطباء). دعوی کرده شده. (فرهنگ فارسی معین). موضوع ادعا. موضوع دعوی. رجوع به مُدَّعی شود. || مراد. آرزو. خواهش. مقصود. اراده. درخواست. غرض. (ناظم الاطباء). رجوع به مُدَّعی شود : هرگونه مطلب و مدعائی که داشته به اجابت مقرون گشت. (عالم آرا، از فرهنگ فارسی معین). || فرمان و نیت. (ناظم الاطباء). || موضوع. (فرهنگ فارسی معین).
- پرمدعا؛ طماع. (ناظم الاطباء).
- || پرحرف. یاوه گو. (ناظم الاطباء).
- مدعا به؛ خواسته. (لغات فرهنگستان). که مورد دعوی قرار گرفته است.
- مدعا علیه؛ ادعاکرده شده بر او و گناهکار. (ناظم الاطباء).
- پرمدعا؛ طماع. (ناظم الاطباء).
- || پرحرف. یاوه گو. (ناظم الاطباء).
- مدعا به؛ خواسته. (لغات فرهنگستان). که مورد دعوی قرار گرفته است.
- مدعا علیه؛ ادعاکرده شده بر او و گناهکار. (ناظم الاطباء).