مدرب
[مُ دَرْ رِ] (ع ص) شکیبائی نماینده در کارزار وقت شدت و فرار. (آنندراج) (از اقرب الموارد). نعت فاعلی است از تدریب. رجوع به تدریب شود. || کسی که درمی آید در زمین دشمنان از بلاد روم. (ناظم الاطباء): ادرب القوم؛ دخلوا ارض العدو من بلاد الروم. (اقرب الموارد). || رجل مدرب؛ مرد مجرب. آزماینده. (ناظم الاطباء).