استانبول

معنی استانبول
[اِ تامْ] (اِخ)(1) استامبول. اسلامبول. اسطمبول. اسطنبول. قسطنطنیه. قسطنطینیه(2). بوزنطیا(3). سابقاً پایتخت دولت عثمانی و یکی از مشهورترین بلاد عالم است. موقع و تقسیمات این شهر باعظمت از چهار قسمت عمده تشکیل شده:
1 - خود استانبول و ایّوب واقع در خارج سور آن، و چندین محله و قراء موسوم به مقری کوی و آیاستفانوس که در ساحل دریای مرمره واقع است.
2 - بخش غلطه و بک اوغلی که بواسطهء خلیج قسطنطنیه یعنی خلیج کاغذخانه از خود استانبول مجزی و بوسیلهء دو پل بدان ارتباط دارد و از طرف خلیج مشتمل است بر قاسم پاشا و خاص کویی و از جانب خشکی بر فری کوی و شیشلی و از سوی تنگه بر محلاّت طرپخانه، فندقلی، قباطاش و بشکطاس.
3 - جهت اسکدار و قاضی کوی که از خود استانبول و جهت غلطه بوسیلهء تنگهء استانبول و دماغه ای از دریای مرمره جدا گشته و جامع قراء ذیل است: قزل طوپراق، ارن کوی، حاملیجه، بولغورلی و غیره.
4 - عبارت است از داخلهء تنگهء استانبول این تنگه در بین سواحل آسیا و اروپا امتداد یافته و طرفین آن مشتمل است بر قرائی که قصور عالیه و ییلاقهای دلنشین و امکنهء فرح انگیز و باصفا دارد و عمدهء آنها از این قرار است: اورته کوی، آرناؤدکوی، ببک، روم ایلی حصاری، امیرکان، استنیه، ینی کوی، طرابیه، بیوکدره، صاری یر، و روم ایلی کواغی و نیز قرائی که در ساحل آناطولی واقع شده اند از این قرار: کوزغوبجق، بکلربکی، جنگل کویی، وانی کویی، قندیللی، اناطولی حصاری، کاکلیجه، چبوکلی، انجیرکویی، بکقوز، و آناطولی کواغی و همچنین جا دارد که بیوک آطه، هکبه لی، قینه لی، و جزایر بورغاز هم که در دریای مرمره واقع شده اند در شمار متعلقات استانبول محسوب شود. بنابراین استانبول بمنزلهء نقطهء اتصال آسیا و اروپا اهمیت دارد، و محلّ تلاقی دو بحر عظیم یعنی دریای سیاه و دریای سفید میباشد و برای اجتماع و اختلاط اقوام و امم آسیا و اروپا موقع مرکزی مهم یافته است. حسن و لطافت دریاهائی که هر گوشهء شهر را احاطه کرده و زیبائی امکنهء واقعه در اطراف و حوالی، میاه جاریه، نفاست اقلیم و هوا و بالاخره تمام جهات اوضاع و احوال طبیعی این شهر مایهء رشک و غبطهء جهان است. خود استانبول در شبه جزیره ای مثلث الشکل واقع است که زاویهء رأس آن بسوی مشرق امتداد یافته از یک جانب بدریای مرمره و از طرف دیگر بداخلهء تنگه ناظر است. زاویهء اساسی در استقامت شمال غربی در بین خلیج کاغذخانه و بحر مرمره واقع شده، حدود آن از خشکی محدود است بسور و خندق، یک ضلع از این مثلث در شمال شرقی و محاط به خلیج است و ضلع دیگر در جهت جنوب و محاط بدریای مرمره میباشد. محلّ و موقع طبیعی این شهر از هفت تپه بوجود آمده:
1 - تپه ای واقع در دماغهء سرای، که سرای همایون طوپ قپو، مسجد جامع اَیاصوفیه و مسجد جامع سلطان احمد در این قسمت واقع شده. 2 - تپه ای که مشتمل است بر مسجد جامع نور عثمانی و چنبرلی طاش و از پشت راه دیوان با تپهء اول مربوط میباشد. 3 - مرتفعترین محلّ استانبول است، مسجد جامع سلطان بایزید و جامع سلیمانیه و باب سرعسکری در این قسمت واقع شده اند. 4 - محلّی که مشتمل است بر مسجد جامع فاتح. 5 - قسمت مشتمل بر مسجد جامع سلطان سلیم و محلهء چهارشنبه. 6 - قسمت واقع در بالای بلاط. 7 - قسمت شامل یدّی قله.
از این قرار شش تپه از این تپه های هفتگانه پیوسته و مربوط به یکدیگر میباشند و از دماغهء سرای تا ایّوب در ساحل خلیج یک قطعهء متوازی بوجود می آورند. بین این قطعه و تپه های موجوده در طرف یدی قلّه و در محل تلاقی دشتهای ممتدّه از طرفین یک وادی متشکل میشود و به بوستانهای لانغه منتهی میگردد و نیز درهء کوچکی از میاه جاریهء طرفین بوجود می آید. غلطه هم در دامنهء تپه ای واقع گشته و قلهء آن بر فراز تپه دیده میشود. محلهء بک اوغلی و محلات دیگر از پشت همین تپه ها بسوی داخل امتداد یافته است، اسکدار و طرفین داخل تنگه در دشتها واقع شده اند. تپه های بزرگ و کوچک مشجّر با درختهای کاج چاملیجه و جبال موسوم به عالم طاغی و قایش طاغی که مقدّم بر تپه هاست از شدّت باد شمال بحر اسود می کاهد و هوای دامنه های ممتده تا دریا را معتدل میسازد. شهر اصلی عبارتست از استانبول، غلطه، بک اوغلی و اسکدار، چه اندرون تنگه و چه قاضی کویی و مضافات آن را در حکم قراء مربوط بشهر شمرده و در اکثر نقشه ها طول و عرض این بلد معظم را به انضمام دریاهای واقعه در بین 10 هزارگز نشان داده اند اما با در نظر گرفتن اینکه از یک طرف از آیاستفانوس تا کواک روم ایلی و اناطولی و از طرف دیگر از فری کوی تا ارن کوی در همه جا خانه ها و محلّه ها بیکدیگر پیوسته است باید بگوئیم که شهر استانبول بمراتب بزرگتر و وسیع تر از آنست که گفته اند، قراء و محلاتی که در خارج از شهر اصلی واقع شده رفته رفته وسعت یافته بهمدیگر نزدیک و مربوط و در نتیجه با خود شهر می پیوندد، و بالطبیعه باید از محلات شهر شمرده شود. ایاصوفیه که مرکز استانبول محسوب میشود در 16 درجه و 41 دقیقهء عرض شمالی تا 50 درجه و 38 دقیقه و 26 ثانیهء طول شرقی واقع شده است.
بناهای مشهور: مشهورترین و بزرگترین ساختمانهای استانبول عبارت است از جوامع شریفه و کاخهای سلطنتی و بعض ابنیهء دولتی. در خود شهر 500 و در حوالی آن 324 مسجد جامع وجود دارد. از این جمله جوامع: ایاصوفیه، سلطان احمد، نورعثمانی، سلطان بایزید، سلیمانیه، شهزاده باشی، فاتح، سلطان سلیم، ینی جامع، و لاله لی بسیار معظّم و محتشم و از شاهکارهای بدیع معماری است که از سلاطین عثمانی یادگار مانده اند، علاوه بر آنها جوامع بسیاری در شهر دیده میشود مانند: والده جامعی، خواجه پاشا، محمودپاشا، کدک پاشا، کوچک ایاصوفیه، جراح پاشا، قوجه مصطفی پاشا و غیره که در جهت استانبول اند و همچنین ینی جامع، طوپخانه جامعی، جهانگیر جامعی، در دولمه باغچه و والده جامعی، در جوار کاخ همایون ییلدیز دیده میشود. اورخانیه جامعی و اورته کوی جامعی که از آثار خیریهء عبدالحمیدخان در اسکدار میباشد، و والده جامعی، اسکله جامعی، و جوامع موسوم به آیازمه، سلطان سلیم جامعی، در جوار سلیمیّه، بکلر جامعی، و جامع متصل به مقبرهء ایوب انصاری و بسیاری از نظائر اینها شایان ذکر و توجهند. بعد از جوامع از نظر معماری و صنعت کاخهای سلطنتی شایان توجه و تماشا میباشند: دایرهء اندرون همایون و چینلی کوشک (که به ضرابخانه و موزه تحویل شده اند) با بعض دوائر عتیقهء قدیمه که از بقایای موجودهء سرای همایون است، باغها و میدانهای پهناور گرداگرد این دوائر را فراگرفته اشجار قدیم و تناور نضارت و طراوت بسیار به این نقاط بخشیده و زیباترین نقطهء استانبول را تشکیل داده اند. سلطان فاتح بعد از فتح استانبول در محلّ باب سرعسکری امروزه کاخی باشکوه موسوم به اسکی سرای برای اقامت خود بنا کرده بود. و پس از چند سال بکاخی دیگر که در دماغهء سرای همایونی واقع شده نقل مکان کرد. بعد از وی سلاطین عثمانی دوایری چند بکاخ مزبور افزوده توسعهء بسیار دادند ولی چون اکثر دوائر این کاخ را از چوب ساخته بودند بعدها گرفتار حریقی بزرگ شد و خسارت بسیار دید. فقط دوائر مذکور از حریق نجات یافتند. این قصر آثار دیدنی بسیار دارد. بعدها هم قصرها و کاخهای رفیع از قبیل شاهکارهای معاصر بوجود آورده اند مانند: دولمه باغچه، ییلدیز، بکلربکی سرایی، گوک صو، بکقوز، کاغذخانه، و اخلامور که همه پر از نقش و نگار و نمونه های بدیع صنایع عصرند. و باغهای دلگشا و باصفای مخصوص به این کاخها دل از خلق جهان میبرند مخصوصاً کاخ ییلدیز که عروس این بناهای عالی و شایان تفرّج و تماشاست. ساختمانهای بسیاری از عمارت دولتی هم در آرایش و پیرایش شهر اهمیت دارند، مانند: باب عالی، عدلیه دایره سی، باب سرعسکری، مالیه دایره سی، طاش قشله، سلاحخانه، سلیمیه قشله سی (واقع در ماچق) و نظائر و امثال اینها. خانه های مرحوم کامل پاشا، عالی پاشا، رؤف پاشا، سفارتخانهء ایران در استانبول، سفارتخانهء آلمان، سفارتخانهء انگلیس و بعض سفارتخانه های دیگر و برخی از مهمانخانه ها و چارسوقها از ساختمان های خصوصی، نیز از جملهء بناهای عالی و باتکلف این شهر میباشند. گرمابه های استانبول هم از بناهای بزرگند، کاروانسراها نیز از ابنیهء شایان ذکر میباشند و عدهء اینها به 344 بالغ میشود و از این جمله: وزیرخانی، والده خانی، ییلدیزخانی و غیره بزرگتر از همه هستند، بالاخره چارسوق بزرگ هم از جملهء ابنیهء معروفه و مشهوره میباشد.
آثار عتیقهء استانبول: آثار باقیهء قیاصرهء قدیم در استانبول بسیار کم است. عمدهء این قبیل آثار عبارت است از: جامع ایاصوفیهء بزرگ، جامع ایاصوفیهء کوچک، جامع کوچک کل و بعض جوامع کوچک که از کلیسا بمسجد تبدیل شده اند علاوه بر این چند ستون آب انبارهای هزارویک ستون و زیرزمینی و سوری که در گرداگرد شهر هست. جوامع مزبور بعد از فتح اسلامبول بر اثر زلزله و علل دیگر بارها ویران شد و مجدداً از طرف عثمانیان مرمت گردید و لذا جنبهء قدیمی آنها بسیار تغییر یافته، ستون ها عبارتند از سنگ حلقه دار موجود در آت میدانی و سنگ عمودی و سنگی که در جوار مقبرهء سلطان محمود و سنگی که در جوار جامع ابراهیم پاشاست. سور در امتداد ساحل رو بویرانی نهاده و از طرف خشکی نیز خلل یافته است. قسطنطین کبیر این سور را بنا کرده بود. پس از وی اخلاف او چندین بار بتجدید و مرمت آن پرداخته اند. این شهر از طرف خشکی 7 دروازه و در کنارها 14 دروازه داشته است. در محلّ موسوم به کاخ تکفور و بعض جاهای دیگر برخی آثار و علائم ادوار باستانی مشاهده میشود، و نیز در بعض نقاط استانبول برخی از مزارهای کهن هست. هنگام فتح شهر در طرف ایرغاد بازاری، دو ستون جسیم هم موجود بوده ولی بمرور دهور رو بویرانی نهاده و از زلزله صدمه دیده و نگونسار گشته و فقط قاعدهء یکی از آنها برجاست.
مکاتب و مدارس و کتابخانه ها: سلاطین عثمانی بعادت قدیم، در راه ترویج و نشر علوم و معارف سعی لازم کرده اند و هر جامعی را که بنا نهاده اند در جوار آن مدارس متعدد و عمارات مخصوص برای سکونت طلاّب علوم ساخته و موقوفات بسیار جهت معاش آنان تخصیص داده اند: سلطان محمدخان ثانی بعد از فتح مشهور خود مسجد جامعی بنا و در اطراف آن مدارسی تأسیس کرد. و همچنین سلاطین دیگر و وزراء و صاحبان خیرات و مبرات مدرسه هائی ساخته اند، تمام رشته های علوم عصری حتّی علم طب و علم هندسه در این دارالعلم ها تدریس میشده. اینها از قبیل مؤسسات خیریه اند. مقتضیات زمان ایجاد مدارس جدید را هم ایجاب میکرد، لذا در عصر سلطان محمود مکتب طبیه، مکتب حربیه، مهندسخانه و مکتب بحریهء نظامی و مدارس مقدّماتی برای آماده کردن شاگردان جهت ورود بمدارس مذکور یعنی اعدادیه ها افتتاح شد و همچنین بعدها به اقتضای وقت و زمان بتأسیس مدارس زیر پرداختند: مکتب سلطانی، مکتب صنایع، دارالشفقه، مکتب ملکیه، مکتب طبیهء ملکیه، اورمان مکتبی، و مکاتب رشدیهء بسیار. علاوه بر این ها مدرسه های ذیل نیز تأسیس و افتتاح شد: مهندسخانهء ملکی، مکتب حقوق، مکتب زراعت و تجارت، مکتب اعدادی ملکیه، لسان مکتبی، صنایع نفیسه مکتبی، مکتب صنایع اناث و تعدادی چند مکاتب عمومیه و چند مدرسهء خصوصی. در کتابخانه های استانبول کتابهای فارسی و عربی و نسخ نادرهء بسیار گرانبها یافت شود مانند کتابخانه های: ایاصوفیا، نورعثمانی، فاتح، کوپریلی زاده، علاوه بر ده پانزده هزار جلد کتب نادره و نفیسه ای که در کتابخانهء سرای همایون یافت میشود.
تکایا، زوایا، مقابر: در استانبول و جوار آن قریب 300 باب تکیه وجود داشته و مشاهیر آنها از این قرار است: مولویخانه های مرکز افندی و طوپقپو و غلطه، قادریخانهء واقع در توپخانه، سنبل افندی، طاش برونی، پاشمق شریف تکیه سی و غیره. در قرن اول هجری آنگاه که بنی امیه سریّه ها برای فتح استانبول میفرستادند ابوایوب انصاری در خارج سور بشهادت رسید و در همانجا که امروز بنام ایشان معروف است مرقد شریف وی کشف شده. علاوه بر این 17 تن از صحابه نیز در بیرون شهر بدرجهء شهادت رسیده اند که مرقد آنان با مقابر جمعی کثیر از اولیای کرام و غازیان عظام در این بلد زیارتگاه و مرجع ارباب حاجاتست و هیچ جای استانبول از این مشاهد خالی نیست و در جنب اکثر اینها جوامع و زوایا و تکایا وجود دارد و مقابر سلاطینی که پس از ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی بتخت جلوس کرده با مقابر افراد خانوادهء آنان هم در استانبول و جنب جوامع شریفهء خود آنان یا در نقاط مخصوصهء دیگر جای دارد.
تجارت: استانبول بمنزلهء کلیدی است بین آسیا و اروپا و بنابراین میبایست در تجارت اهمیت بسیار داشته باشد، ولی عللی چند داد و ستد آنرا از رواج و رونق انداخته است از این قرار: 1 - از یک طرف خط آهن های روسیه تا حدود ایران و هند امتداد یافته. 2 - از طرف دیگر ترعهء کانال سوئز احداث شده. 3 - ممالک واقعهء در روم ایلی راههای مستقیم و بلاواسطهء تجارت با فرنگستان پیدا کرده و در نتیجهء این وضع بتجارت استانبول لطمه رسیده است. با وجود اینها استانبول باز تجارتگاه کوچکی نیست و بوسیلهء خط آهن با اروپا ارتباط یافته و هر روزه عدهء بسیاری از سفائن به لنگرگاه استانبول وارد میشود و کشتی های بخاری مرتباً در ایاب و ذهاب میباشند.
باغ و بوستان: در حوالی و اطراف شهر و حتی در بعض محلات استانبول باغها و بوستانهای فراوان دیده میشود و نیز در جهت روم ایلی و در طرف آناطولی باغهای بسیار است که بفراوانی میوه و سبزه معروفست علی الخصوص انگور دانه درشت موسوم به چاوش و انجیر چیلکی و قواق و به چنگل کویی که آوازه و شهرت خاصی دارند.
جمعیت: جمعیت استانبول 740000 تن است.
احوال تاریخی: در ابتدا استانبول قصبه ای کوچک موسوم به بیزانس بود و گویند این قصبه را در سال 668 ق. م. بیزانس پادشاه مگار واقع در یونان بنا نهاد و مسکن و مأوای یونانیان شد. در این حال اقوام تراکیه که در اطراف این سواحل میزیستند ورود و اقامت این قوم اجنبی را بدین نواحی تحمل نکرده و بقصد تخریب قصبه برخاستند لیکن سودی ازین سودا نبردند، بیزانس در سایهء تدابیر و کاردانی فیدالیه زن پادشاه مذکور از تخریب نجات یافت و بشکل جمهوری مستقل کوچک اداره میشد. بهنگام لشکرکشی خشیارشا این ناحیت بدست ایرانیان افتاد ولی پوزانیاس سردار اسپارتی پس از غلبهء بر ایرانیان قصبهء مزبور را از دست آنان بیرون و تابع اسپارت کرد و سپس آلکیبیادس، اسپارتی ها را مغلوب ساخته بیزانس را تحت تبعیت آتن درآورد. بدین منوال این سرزمین مدت مدیدی در دست تصرف این و آن بود ولی عاقبت بهمت تراسیبول که یکی از فرزندان همین آب و خاک بود، از ذلت اسارت نجات یافته بحال اولی بشکل جمهوری کوچک مستقلی درآمد و مجلسی موسوم به یرومنمون داشت. فیلیپ پدر اسکندر کبیر برای ضبط این قصبه کوشش بسیار کرد ولی اهالی با آطنیان اتفاق کرده جلوگیری کردند. رومیان در اثنای جهانگیری و ضبط این نقاط با اهالی بیزانس دائماً اتفاق داشتند، لذا مدت مدیدی بدان دست اندازی نکرده و استقلال او را محترم میداشتند، ولی بعدها آنرا بحیطهء ضبط درآورده و امتیازاتی یافتند، امپراطور وسپازین امتیازات مزبور را هم از بین برد، و بعدها در خلال اغتشاشی داخلی امپراطور سِوِر قصبه را ویران ساخت پس از مدتی بر حسب درخواست پسر امپراطور مزبور آنطونن باز قصبه را تعمیر و بنام فرزند خود آنطونیا نامید. در زمان امپراطور گالین دوباره این شهر در معرض قتل عام و تخریب واقع شد. پس بمرور دهور برخی از فراریان و نجات یافتگان از قتل عام فراهم آمده عمارت این شهر را تجدید و باز بنام اولی بیزانس نامیدند. بعدها اقوام اسکیث از جانب بحر اسود به این ناحیت هجوم برده هم قصبهء مزبور و هم خریسوپولیس (یعنی اسکدار) را نهب و غارت کردند. امپراطور لی چی نیوس پس از شکست در محاربه با امپراطور قسطنطین کبیر در جوار ادرنه بمردم بیزانس که متفق وی بودند ملتجی شد و از آنجا به خالکیدون یعنی قاضی کوی منتقل شد. قسطنطین در تعقیب وی به بیزانس درآمده مدت مدیدی اقامت کرد و چنان مجذوب این مکان شده بود که دل کندن نمیخواست. در نتیجه عزم رحیلش بدل به اقامت شد و به تأسیس شهری بزرگ همت گماشت. پس از بحر اسود مصالح و سنگ آورده قصبهء بیزانس را توسیع و با مسلّه ها و پیکرها و ستونهای متعلق به ازمنهء عتیقه آرایش دادند و هرچه از این نوع آثار تمدن در خرابه های تاریخی متعدد آناطولی و یونان یافت میشد به این مکان حمل و نقل کردند. در اثر تشویق و ترغیب لازم، اعیان و اشراف روم به اینجا منتقل گشتند، این قصبه را در ابتدا نیا روما یعنی روم جدید و بعدها قسطنطینوپولیس یعنی مدینهء قسطنطین نام گذاردند. بتدریج این شهر در وسعت و زینت از شهر روم برتر شد. در آن زمان سور باستانی کفایت نمیکرد، به امر قسطنطین کبیر سور بزرگی بشکل امروزی گرداگرد شهر کشیدند. بعدها این سور بکرات از زلزله و حوادث دیگر خسارت دید و از جانب اخلاف قسطنطین تعمیر و مرمت شد و به این طریق استانبول از حال شهرک بیزانس به صورت شهر قسطنطنیه تحول یافت. مراسم افتتاح آن در 11 مهء سال 330 م. مجرا شد. نیمی از اهالی در آن زمانها نصارا و نیمهء دیگر مشرک بودند. شهر در عهد قسطنطین بحد کمال نرسیده بود، بعد از وی در عصر کونستانس که از 337 م. تا 361 حکمرانی داشت، اتمام پذیرفت و در عهد والنس هم که دورهء سلطنت وی از 364 تا 368 م. بوده با تأسیس سدی بزرگ آب شهر را تأمین کردند. این سد همان سد است که بعدها از طرف سلطان سلیمان خان تعمیر و تجدید شد و امروزه سد بزرگ بلگراد است. در 395 م. شهر قسطنطنیه را مرکز امپراطوری روم قرار دادند و به این طریق هم به پیرایش و آرایش آن جد و جهد کامل صرف شد. تئودوسیوس دوم دو کاخ و چند بنا و حمامهای دیگر بنا کرده بود که امروز اثری از آنها باقی نمانده است. در قرن ششم میلادی در تعقیب ظهور اغتشاش و بلوای داخلی شهر قسطنطنیه گرفتار حریق خانمانسوز شده بکلی ویران گشت، امپراطور ژوستی نین (یوستی نیانوس) بتجدید و ترمیم شهر پرداخت و مؤسس ثانی این مدینه شناخته شد ولی قسطنطنیه دیگر آن قسطنطنیه نبود، آرایش و پیرایش باستانی را از دست داد و از آن تاریخ ببعد شهر بنای تنزل را گذاشت و صحنهء وقایع و فجایع هولناک حکومت بیزانس روم و عرصهء تاخت و تاز این و آن شد. در سنهء 48 ه . ق. بزمان معاویه تحت فرمان سفیان بن عوف ازدی غازیان اسلام رو بقسطنطنیه آوردند و شهر را از طرف خشکی و دریا محاصره کردند. در این حال 30000 تن مسلمان در خارج سور شهید شدند که بین آنان چند تن از صحابه و یاران بودند، مانند: ابوایوب انصاری و غیره. در زمان یزیدبن معاویه نیز استانبول را محاصره کردند، باز در تاریخ 98 ه . ق. عبدالملک در تحت فرمان برادر خود مسلمه عساکر مسلمین را مأمور فتح استانبول ساخت. از تاریخ 865 تا 1043 م. قومی موسوم به وارغ که یکی از اقوام شمالی بود بکرات بر این شهر مسلط شد تا آنجا که امپراطوران از عهدهء آنان برنمی آمدند. بعد از بنی امیه خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی چندین بار با امپراطوران روم دست و پنجه نرم کردند ولی در این ادوار هیچگاه قسطنطنیه در تحت تصرف مسلمانان درنیامد. در تاریخ 1203 م. اهل صلیب این شهر را ضبط و خراب کردند، تا آنجا که رومیها در موقع استرداد این شهر در 1621 م. به مرمت و تزیین آن خرابیها نپرداختند، چه آثار باقیهء عمران و تمدن قدیم بسیار نادر بود و از این رو باید گفت که قسطنطنیه حسن و آبادانی باستانی خود را از دست داده و بشکل خرابه ای افتاده بود. دولت عثمانی در محلی نزدیک به قسطنطنیه تأسیس شد. این دولت نقاط همجوار آناطولی را بدست آورده بعد داخل روم ایلی شده اطراف آنرا هم ضبط کرد. این وضع در حکم محاصرهء طبیعی استانبول بود. در این حال امپراطوران روم از سلاطین عثمانی بیمناک بودند و با ایشان بنای مدارا و مماشات را گذاردند. در سال 797 ه . ق. یلدیرم سلطان بایزید و در سنهء 825 سلطان مرادخان ثانی قسطنطنیه را محاصره کردند ولی فتح میسر نشد. در تاریخ 857 سلطان محمدخان ثانی شهر مزبور را هم از طرف دریا و هم از جانب خشکی محاصره کرد. عساکر عثمانی با توپهای جسیم نوظهور از طوپقپو و اندرون تنگه با کشتیهای سبکی که از طریق بشکطاش و کاغذخانه داخل خلیج کرده بودند، از دریا عبور کرده استانبول را فتح کردند و این فتح نمایان در 20 جمادی الاَخر سنهء مزبور مطابق با 1453 م. وقوع یافت. از این تاریخ ببعد دورهء جدیدی برای این شهر آغاز میگردد که آنرا دور سیم تاریخ شهر باید نامید. در دور اول قصبهء کوچک موسوم به بیزانس و در دور دوم مرکز امپراطوری روم و مسمی به قسطنطنیه بود و در دور سوم پایتخت دولت عثمانیه و بنام استانبول معروف گردید. در اواخر دور دوم استانبول چنانکه گذشت بسیار خراب بود، و در واقع هنگام ورود عثمانیان به این شهر، قسم اعظم اراضی واقعه در میان سور خالی و یا مشتی خرابه بوده و جاهای معمور و مسکون نادر یافت میشده غلطه، اسکدار و قاضی کوی هر یک بصورت شهرکی جداگانه در حوالی شهر واقع گشته اراضی بک اوغلی و دیگر محلات واقع در اطراف عبارت بود از کشتزارها. در اندرون تنگه در دره های محفوظ از باد چند پارچه ده وجود داشت ولی دیه ها منظرهء توده ای از کلبه های شبانی را داشتند. از ییلاق ها اثری نبود اما فاتح بزرگ بلافاصله پس از فتح و تسخیر شهر به آبادی و جلب جمعیت آغاز کرد، کلیسیای ایاصوفیه و هفت کنیسهء دیگر را بجوامع تحویل و تبدیل کرد و نیز جوامع جدید: فاتح ایوب، شیخ بخاری، قاسم پاشا و جامع ینی چریلر را از نو بنا کرد و این شهر را مرکز دولت عثمانی قرار داد و از این رو اعیان و اشراف و رجال بزرگ دولت بناهای عالی بوجود آوردند و جمع کثیری از مسلمان های نقاط دیگر به استانبول هجوم آورده اقامت گزیدند و در ظرف اندک مدتی این شهر منحصر بداخلهء سور دیگر گنجایش جمعیت را نداشت و رفته رفته جوامع، مدارس، و ساختمانهای عالی بوجود آمد و در نتیجه شهر به آبادی چند مقابل آبادی قدیم رسید و محله های جدید بک اوغلی، قاسم پاشا، فندقلی، قباطاش، بشکطاش و غیره در گرداگرد غلطه پیدا شد. و اطراف اسکدار و قاضی کوی وسعت یافت، در اندرون تنگه ییلاقها و اقامت گاههای تابستانی باصفا بوجود آمد کاخهای عالی ساخته شد و روزبه روز بر جمال و حسن آنها افزود. این شهر به دفعات از زلزله خسارت دیده و لذا از قدیم خانه های چوبی معمول گشته و این هم موجب کثرت حریق شده است و خسارت بسیار بر اهالی وارد میسازد و اگر بلای آتش سوزی مبرم وجود نداشت استانبول اکنون بمراتب آبادتر و وسیع تر از این بود. بعدها اولیای امور اقدامی برای جلوگیری از این خسارت کرده اند چنانکه نظر به مقررات قانونی در محلاتی که حریق رخ می دهد دیگر کسی حق بنای خانهء چوبی را ندارد و بر اثر این اقدام خانه های چوبی از ارزش افتاد و جای خود را بساختمانهای سنگ و آجری استوار داد.
کلمهء استانبول مأخوذ و تحریفی است از تعبیر یونانی ایس تین پولین (یعنی بشهر یا در شهر). گویند عثمانیان پس از فتح این شهر را به این اسم نامیده اند لیکن این نظر خطاست، قرنها قبل از عثمانیان این نام بر این شهر اطلاق شده چنانکه در معجم البلدان یاقوت حموی همین تعبیر را می بینیم و این کتاب در اواسط قرن 7 ه . ق. یعنی دو قرن پیش از فتح استانبول نوشته شده معهذا ادبا و نویسندگان عثمانی سابقاً نام قسطنطنیه را بیشتر بکار میبردند و اکنون اسلامبول را بکار می برند. (قاموس الاعلام ترکی).
(1) - Istanboul.
(2) - Constantinople.
(3) - Byzance.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.