مدحتگری
[مِ حَ گَ] (حامص مرکب)ستایش. توصیف و تمجید. مداحی. مدیحه سرایی. عمل مدحتگر. رجوع به مدحتگر شود :
شنیدم که سوی خصیب ملک شد
به مدحتگری بونواس بن هانی.منوچهری.
شنیدم که سوی خصیب ملک شد
به مدحتگری بونواس بن هانی.منوچهری.