مخیل
[مُ] (ع ص) ابر که آمادهء باریدن شود. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ابری که آن را بارنده پندارند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادهء قبل و مخیله شود. || (از «خ ول»)(1) سزاوار خیر و نیکوئی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). سزاوار و شایسته. یقال: فلان مخیل للخیر؛ فلان سزاوار خیر و نیکوئی است. (ناظم الاطباء). و رجوع به مَخیلَه شود.
(1) - بنابر قاعده باید مخیل از اجوف یائی باشد نه واوی. ولی منتهی الارب و اقرب الموارد و محیط المحیط در «خ ول» آورده اند.
(1) - بنابر قاعده باید مخیل از اجوف یائی باشد نه واوی. ولی منتهی الارب و اقرب الموارد و محیط المحیط در «خ ول» آورده اند.