مخیل
[مَ] (ع ص) (از «خ ی ل») مرد خال ناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). روی باخال. (دهار). مرد خال ناک که در بدن وی خال بسیار باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مخول شود. || ابر که آن را بارنده پندارند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادهء بعد و مخیله شود.